تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان SHAHID6 و آدرس rahbar6.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
حقیقت و هویت هر جامعه به فرهنگ آن است و تاریخ هر قومی از اقتدار و استمرار فرهنگ آن قوم پدید می آید و فرهنگ، ریشه در آگاهی و اراده انسانها دارد و به همین دلیل تغییر تاریخ با تغییر فرهنگ و تبدیل ابعاد درونی آدمیان قرین و همراه است و خداوند سرنوشت هیچ قومی را تا زمانی که در درون آنها تغییر رخ ندهد دگرگون نمی کند. ان ا... لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.
سطوح و ابعاد فرهنگ
فرهنگ لایه ها، سطوح و ابعاد مختلفی دارد. آرمانها و اهداف در عمیق ترین لایه و سطح آن قرار دارند و شناخت انسان از خود و جهان و معرفت او از هستی و تصویری که انسان از آغاز و انجام خود دارد در مرکز این لایه واقع شده است و این شناخت می تواند هویتی دینی یا اساطیری، معنوی یا سکولار و دنیوی، توحیدی و یا الحادی داشته باشد و همچنین شناخت مزبور به لحاظ روش شناختی می تواند وحیانی، شهودی، عقلانی و حسی باشد. هنجارها، قوانین و مقررات اجتماعی در سطح و لایه بعدی قرار گرفته و متأثر و متناسب با لایه پیشین می باشد؛ نهادها و سازمانهای اجتماعی بر اساس آرمانها، هنجارها و مقررات یادشده، و به دنبال آن زبان و نهادها و همچنین مهارت ها و فن؛ وری های مختلف در سطوح بعدی قرار می گیرند. تمدن، تجسد و صورت ظاهری و آشکار فرهنگ است. هر کدام از ایدئولوژی، سیاست و اقتصاد ضمن آنکه در یکی از سطوح فرهنگی بروز و ظهور بیشتر می یابند، از ابعاد مختلف فرهنگ نیز حکایت می کنند. پروسه و پروژه جهانی شدن
جهانی شدن یک فرهنگ پروسه یا پروژه است؟ پروسه فرایندی طبیعی است که بدون قصد و تدبیر ویژه انجام می شود و پروژه فرایندی است که از مسیر، طرح، برنامه و با هدف مشخص و از قبل تعیین شده شکل می گیرد. فرهنگی که ظرفیت جهانی شدن دارد، در پرتو آرمانها و معرفتی که از جهان و انسان دارد، در قالب هنجارها و ارزش های خویش به طور طبیعی رشد خود را آغاز می کند. این رشد الزاماً خود آگاه و در قالب یک برنامه ریزی ویژه شکل نمی گیرد، هر چند خود آگاهی نیز پدیده ای است که در مسیر رشد و توسعه فرهنگ به وجود آمده و برای غلبه بر موانع مورد استفاده قرار می گیرد.
هر فرهنگ برای غلبه بر موانع طبیعی و هم چنین انسانی به تناسب ظرفیت خود عمل می کند. نکته مهم این است که جهانی شدن یک پروژه واحد برای همه فرهنگ ها نیست، بلکه هر فرهنگ پروسه ای مناسب با خود دارد و این امر فرهنگ های مختلف را به طور طبیعی در مراحل رشد و توسعه آنها در معرض اصطکاک قرار می دهد و آنها را به صورت موانع فرهنگی در قبال یکدیگر قرار می دهد و در هنگام مواجه با مانع پروژه هایی نیز شکل می گیرد.
این پروژه ها می تواند در قالب گفتگو و تعامل فرهنگی باشد. پروژه می تواند به اصلاح و تغییر فرهنگی و یا بازسازی فرهنگی ختم شود و می تواند استیلا و غلبة اقتصادی و سیاسی را جستجو نماید
امپریالیسم فرهنگی
.
امپریالیسم فرهنگی گونهای از امپریالیسم است که میتوان آن را به این صورت تعریف کرد: کاربرد قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزشها و عادتهای فرهنگ متعلق به آن قدرت در میان مردمی دیگر و به زیان فرهنگ آن مردم. امپریالیسم فرهنگی میتواند یاری دهندهی امپریالیسم سیاسی و اقتصادی باشد. چنانکه، مثلاً فیلمهای آمریکایی برای فرآوردههای امرکایی تقاضا پدید میآورند.[۱]
امپریالیسم فرهنگی، به استفاده از قدرت سیاسی و اقتصادی، برای قبولاندن ارزشهای فرهنگی متعلق به قدرت استعمارگر در میان مردم جامعه هدف گفته میشود که بطور مستقیم فرهنگ آن جامعه را مورد یورش قرار میدهد.
اهمیت مضاعف امپریالیسم فرهنگی از این جهت است که استعمارگران به وسیلهٔ آن پایههای تسلط سیاسی-اقتصادی را محکم کرده و حتی زمینههای اساسی آن را ایجاد میکنند. بدین وسیله که با ترویج فرهنگ خود، به تدریج جامعه هدف را با خودبیگانگی روبرو میکنند.
ترویج کردن الگوها و راه و رسم زندگی مصرفی و تجمل گرا و عقایدی که توجیه کننده ارزشهای فرهنگ تحمیلی باشند و نیز پرورش تحصیلکردگان وابستهستعمار دورهٔ باستان اولین دوره از استعمار در سطح جهان است. تاریخ استعمارگری با دستاندازی فنیقیها بر کرانههای دریای مدیترانه آغاز میشود.
استعمار غربی
دومین دوره از روند استعمارگری در سطح جهان در قرون ۱۵ و ۱۶ اتفاق افتاد. مستعمرههای ایتالیایی به دورهای از تاریخ استعمار که مرکز آن مدیترانه بود پایان داد، و از آن پس تاریخ استعمار بر محور اقیانوسهای اطلس-هند، و سپس اقیانوس آرام گشتهاست. از0 این دورهاست که نفوذ اروپا در دنیای غیر اروپایی گسترش مییابد. کشف قارهٔ امریکا دولتهای بزرگ اروپایی (اسپانیا، پرتغال، فرانسه، انگلستان، هلند) را برانگیخت که به تصرف سرزمینهای تازه یافتهٔ آن قاره بپردازند و این سرآغاز استعمار جدید و تشکیل امپراتوری نو است.[۱]
امپراتوری اسپانیا در امریکای مرکزی و جنوبی در اوایل سده شانزدهم وسعت گرفت و دولت پرتغال که برزیل را تصرف کرده بود، به کرانهٔ غربی چشم داشت.از این زمان فرانسه، انگلستان و هلند هم به پیروی از اسپانیا و پرتغال وارد میدان شدند، و در امریکای شمالی، جزایر هند غربی، کرانههای افریقا و آسیا چندین مستعمره و ماندگان تجارتی برای خود فراهم کردند. اگرچه به دنبال آنان دانمارکیها و سوئدیها هم در این موج گسترشگری و استعمارگری شرکت جستند، اما در سدههای هفدهم و هجدهم دولتهای اروپای غربی پیشگام استعمار بودند. در این دوره، انگیزههای استعمار بیشتر همان انگیزههای دورههای پیشین بود یعنی دست یافتن به منابع تازه یا گسترش داد و ستد بازرگانی، ولی حادثهجویی و فشار مذهبی و سیاسی هم در مهاجرت اروپاییان و تشکیل مستعمرهها بیاثر نبود.
پس از آن دورهٔ جنگهای تسعماری آغاز شدو چند جنگ بین دولتهای اروپایی سبب دست به دست گشتن مستعمرهها شد. هلند بر سر جزایر سپیک بر پرتغال چیره شد، انگلستان برای چنگ انداختن بر بازرگانی کرانههای افریقا و هند با فرانسه از در جنگ در آمد، و سرانجام، مستعمرههای فرانسه در کاندان و برخی جزایر هند غربی زیر نظارت انگلستان قرار گرفت. قرن هفدهم دورهٔ رشد شتابان سیاست استعماری بود و دو عامل در پیروزیهای دولتهای استعمارگر نقش عمده و سرنوشتساز یافت، یکی قدرت نیروی دریایی برای از بین بردن رقیبان، و دیگری، تولید یا فرام کردن کالاهای صنععتی برای حمل به مستعمرهها با کشتی. اسپانیای قرن هفدهم این هر دو را نداشت و هلند یایاری رقابت با فراسنه و انگلستان را نداشت، و درنتیجه این دو دولت سرآمد دولتهای استعمارگر شدند. این دوره از تاریخ استعمار در اواخر قرن هجدهم به پایان رسید.[۱]، از شیوههای تحقق این امر است
استعمار نو.
اهمگام با تحولات پس از جنگ جهانی دوم و سلب امکان استعمار کشورها بصورت مستقیم و مستعمره، سیاستهای جدیدی تحت عنوان استعمار نو بکار گرفته شد و شیوههای استعمار کلاسیک به کار خود پایان داد. این روش، شامل شیوههایی چون تکمحصولی کردن کشورهای جهان سوم، سرمایهگذاریهای خارجی توسط کشورهای ثروتمند و غیره میشود.
بیداری اسلامی
تحولات در خاورمیانه و منطقه تقریبا تكرار انقلاب اسلامی ایران است. ایران امروز مقتدر از ایران قبل از انقلاب اسلامی است؛ حداقل در حوزه سیاسی كه مردم دارای حق و تعیین حق سرنوشت هستند
مدینه تغلب.
مدینه تغلب(غلبه): جامعه ای که غلبه بر مردم به واسطه قدرت تنها اساس سیاست ورزی حاکمان است.
سکورالیسم
مهمترین ویژگی هستی شناختی فرهنگ معاصر غرب و به معنای رویکرد دنیوی و ای جهانی به هستی و جهان میباشد
اومانیسم.
اومانیسم مكتبى برخاسته از غرب است كه به معناى اصالت دادن به انسان است. این طرز تفكّر داراى ویژگیهایى است كه از شرایط فرهنگى غرب الهام گرفته است. و تركیب «اومانیسم اسلامى» كه تركیبى ابداعى از سوى برخى متفكّرین مسلمان است ظاهراً به معناى انسان مدارى اسلامى و دیدگاه هاى اسلام درباره انسان مى باشد.
لیكن باید توجّه داشت كه چنین تركیب هایى اصولا صحیح نیست. همچنان كه گذشت اومانیسم، مكتبى برخاسته از فرهنگ مادّى گرا و از دین بریده غرب است و بعد از آنكه انسان از آسمان (خدا و وحى و معنویّت) جدا شد و تمام توجّه خود را به طبیعت و تسخیر آن دوخت، همه چیز و مدار همه چیز انسان شد. مى توان از دیدگاههاى اسلام درباره انسان و انسان شناسى سخن گفت بى آنكه نیازى به عاریّت گرفتن اصطلاحات ناهمگون و غیر متناجس غربى باشد
استعمار فرا نو
قدرتهاى استعمارى براى حفظ سلطه خود، در هر عصرى با ابزارهاى نو به استعمار كشورها و ملتها پرداختهاند؛ در دورههایى با حمله مستقیم نظامى به غارت منابع طبیعى و حتى انسانى اقدام مىكردند، اما پس از بیدارى ملتها، به شیوه نوین استعمار متوسل شدند: سلطه از طریق حكومتهاى به ظاهر مستقل، ولى وابسته به قدرتهاى استعمارى. این شیوه نیز تا مدتها جزو اصلىترین شیوهها محسوب مىشد، اما با گسترش آگاهى ملتها و نیز ضربههایى كه از سوى قدرتهاى وابسته به ملتها وارد شد، مقاومتهاى ضداستعمارى و استبدادى گستردهاى در جهان شكل گرفت و این شیوه استعمارى با چالش جدى مواجه شد. با گسترش وسایل ارتباط جمعى و تبدیل شدن جهان به یك دهكده جهانى و كمرنگ شدن حاكمیتهاى ملى، این امكان براى قدرتهاى استعمارى فراهم شد تا با استفاده از ابزار رسانهاى به توسعهطلبى استعمارى خود در عرصههاى فرهنگى، سیاسى و اقتصادى بپردازند.
عصر نبوی
فاق در کاربرد اسلامی آن به معنای پنهان کردن کفر و تظاهر به اسلام است که برای اولین بار به این معنا در قرآن کریم و احادیث به کار برده شده است.
اما ریشه این واژه که در کتب لغت در غیر این معنای اسلامی به کار برده شده متعدد است از جمله: به معنای رونق یافتن معامله، کثرت مشتری، رایج شدن بازار، شیوع مرگ و
موت([1]) به معنای فانی شدن و به سر رسیدن([2]) به معنای کانال و تونل زیرزمینی که راه خروجی به یک مکان دیگر دارد([3]) و به معنای سوراخ مخفی لانه موش صحرایی.
از میان این ریشه ها دو تای آن به معنای واژه نفاق نزدیک تر به نظر می رسد; یکی اینکه نفاق از نفق به معنی نقب و کانال زیر زمینی گرفته شده باشد، دیگری اینکه از کلمه نافقاء به معنای یکی از سوراخ های لانه موش صحرایی گرفته شده باشد. معروف است
مدیبه فاسقه
فرهنگی که عقاید ارزش ها هنجار ها و رفتارهای آن مطابق نیازهای فطری باشد همان فرهنگ حق است. فارابی جامعه ای را که عقاید و ارزش های آن حق باشد اما هنجارها و رفتارهای آن موافق با حق نباشد مدینه فاسقه مینامند.
فرهنگ غرب
فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ریزی برای فساد انسان است، فرهنگ دشمنی و بغض با ارزشها و درخشندگیها و فضیلتهای انسانی است، فرهنگی است كه همچون ابزار در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با این فرهنگ، درصددند نسل بنی آدم را از همه فضایل انسانی تهی دست كنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل كنند. منافع آنها، جز از طریق گسترش این فرهنگ تأمین نمی شود. این فرهنگ، برهنگی و اختلاط و امتزاج بی قید و شرط زن و مرد با هم است كه یكی از پایه های اصلی فرهنگ غربی می باشد و از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایره فضایل انسانی بنیانگذاری شد. آنها كه دلشان برای انسانیت نسوخته است.
بزرگترین ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی، از آن صاحبان بزرگترین كارخانه ها و معادن و منابع و عظیمترین ثروتهاست. تشكیلات صهیونیستی، برای فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پیش، شروع به برنامه ریزی و اشاعه فساد و فحشا كرده اند. آنها زنها را از عفت بشری خارج ساختند؛ به طوری كه حتی زنهای اروپا و آمریكا هم، به شدت پنجاه سال اخیر دچار فحشا و فساد و دوری از فضایل انسانی نبوده اند! زنان كشورهای اسلامی و دیگر كشورهای دوردست كه جای خود دارد. همچنین مردها را به فساد و راحت طلبی و تنبلی و عشرت جویی و مصرف گرایی كشاندند و به قبول وضع زندگی حیوانی واداشتند. برای این كه از طرف مردها و زنهایی كه در كشورهای مختلف عالم، زیر فشار استبداد و استعمار این قدرتها قرار می گیرند، تهدید نشوند، مغزها را فاسد كردند.
سکورالیسم پنهان
سکورالسم پنهان شامل دیدگاهها فلسفه ها و جهان بینی هایی است که به نفی ابعاد معنوی هستی نمیپردازند بلکه بخشهایی از عقاید معنوی و دینی را در خدمت نظام دنیوی و این جهانی به خدمت میگیرند.
سکورالیسم آشکار
فلسفه ها و عقایدی را شامل میشود که به صراحت ابعاد متافیزیکی و فوق طبیعی را انکار میکند این دسته از عقاید مکاتب مختلف ماتریالیستی و ماده گرایانه را تشکیل میدهد
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط Ali GHasempour | لينک ثابت |چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,